به گزارش خبرنگار وسائل، نشست علمی مبانی و محدوده حجاب شرعی در عصر پیامبر، ساعت هفت شب چهارشنبه 23 اسفندماه در شهر قم در مؤسسه فرهنگی فهیم برگزار شد؛ در این نشست علمی حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین سوزنچی دانشیار دانشگاه باقرالعلوم و دکتر امیرحسین ترکاشوند مؤلف کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» به نظریهپردازی و نقد مبانی یکدیگر پرداختند.
نشست علمی مبانی و محدوده حجاب شرعی عصر پیامبر طیّ چند بخش انجام شد؛ در بخش اول دکتر سوزنچی کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر را نقد کرد و در بخش دوم نویسنده کتاب به دفاع از خود پرداخت. در بخش سوم دکتر سوزنچی موارد باقیمانده از نقدهای خود بر کتاب مذکور را بیان کرد و در بخش چهارم دکتر امیرحسین ترکاشوند دفاعیهای از نقدهای دکتر سونچی ارائه داد. در بخش پنجم هر دو شرکت کننده در این مناظره به جمعبندی مطالب خود پرداختند که ابتداء دکتر ترکاشوند شروع به سخن کرد و بیان داشت:
من برنامهریزی کرده بودم که محدوده حجاب را با دوستان در میان بگذارم ولی واقعاً وقت نشد و نمیشود این مبحث را جمع کرد.
آقای سوزنچی به مقالاتی اشاره کردند که هفتاد نام برای انواع حجاب ذکر کرده است و بنده همه اینها را دیدهام و چه روزهایی صرف کردهام و اینها را استخراج کردهام ولی اکثر قاطع واژههای مربوط به لباس هیچ ارتباطی به بحث حجاب شرعی ندارد و نمیتواند ما را به حجاب شرعی برساند.
در بخشهای اصلی کتب مقدس پیشین، اشاره واضح و صریحی در رابطه با حجاب وجود ندارد. علیرغم تلاشهای بنده هیچ دستآویزی در کتابهای مقدّس وجود نداشت که در دالّ بر حجاب امّتهای پیشین باشد.
شکی نیست که خلیفه دوم نه تنها در زمان خلافت خودش بلکه در زمان پیامبر نیز با خشونت به حجاب زنهای پیامبر گیر میداده و این مطلب قابل کتمان نیست تا جایی که همسر پیامبر به او اعتراض کرد که وحی در خانه ما نازل میشود، آنوقت تو به حجاب ما گیر میدهی؟
یک نکته مهمی آقای سوزنچی گفتند که نکتهای علمی بود و آن این است که در کتاب گشتهاند و مواردی را که دالّ بر برهنه بودن جامعه عصر پیامبر بوده است استخراج کردهاند؛ بله من این کار را کردهام چون من نمیخواستم گزارشی تاریخی از آنزمان به دست بیاورم، بلکه میخواستم در آن تاریخ سیر کنم تا به وضعیّت حجاب شرعی برسم و برای رسیدن به این مقصود، مواردی را که در مرئی و منظر معصوم لخت بودند و معصوم هم دیده بود و حکمی نسبت به آن صادر کرده بود پیدا کردهام تا به حکم حجاب برسم.
فقهاء در طول تاریخ برای اینکه برسند به ناحیه عورت، احادیثی را بررسی میکردند و احادیثی که نشانه لختی قسمتی از اندام مرد بوده است را بیرون میکشیدند و میگفتند که ببینید پیامبر دید و سکوت کرد، پس نگاه کردن به این قسمت عیبی ندارد.
در روایت هست که پیامبر روی اسب بود و انس بن مالک هم پشت او نشسته بود، انس میگوید پاهای من به دامن پیامبر کشیده شد و دامنش عقب کشیده شد و من سفیدی ران او را دیدیم، فقهاء از این استفاده میکنند که پس ران جزء عورت نیست. آیا این استنباط به این معناست که اگر پیامبر در کوچه و بازار تردّد میکرده همیشه رانش برهنه بوده است؟ قصد فقیه از چنین استنباطی این است که حکم عورت را به دست آورد نه حکم لباس پیامبر در کوچه و بازار را.
من از این چند دقیقهای که در اختیار دارم میخواهم محدوده حجاب شرعی را با حضّار در میان بگذارم؛ روسری در زمان پیامبر وجود داشته است امّا این روسری کارکرد شرعی و جنسی و اخلاقی نداشته است و دلائلم مبنی بر عورت نبودن مو و کلّ سر است و دلائلی برای اینکه نشان بدهم کلّ سر و مو عورت نیست، یعنی جزء آن محدوده حجاب شرعی نیست را در ذیل بیان خواهم کرد.
آنچیزی که به طور قطع میتوانیم عورت بودن آن را مدّعی شویم جسد است و نه رأس و سر. در متون کهن هم که مراجعه میکنیم تقابل بین جسد و رأس وجود دارد و حالا من میخواهم چند توضیح بدهم مبنی بر اینکه پوشش سر یک پوشش تشریفاتی و رسومی و آدابی و عرفی بوده و نه شرعی و جنسی و اخلاقی و مرتبط با فحشاء و مفسده.
دلیل اول این است که مردم به دو دسته تقسیم میشدند، آزاد و کنیز. کنیزان مسلمان که بر آنها تکالیف شرعی بار میشده امّا آنها به گواه تاریخ و صراحت قاطع فقه فریقین از پوشیدن روسری و مقنعه معاف هستند و بلکه در برخی از فقهها نهی شدهاند از اینکه بخواهند روسری بر سر کنند.
کنیزان زشت نبودند، زیبا بودند ولی با این حال از پوشیدن روسری معاف بودهاند و احادیثی من در کتابم آوردهام که طبق آنها، کنیزان از پوشیدن روسری نهی شدهاند.
با این رویهای که راجع به حجاب کنیزان رایج بوده، سؤال اینجاست که اگر روسری یک امر شرعی است و برای دوری از تحریکات جنسی وضع شده است، چه فرقی بین کنیز و زن آزاد مسلمان است؟
دومین دلیل این است که زنان یائسه (زنانی که از آوردن فرزند نا امید میشوند) از پوشیدن روسری معاف هستند. زن یائسه هنوز آنقدر پیر نشده که نتواند باعث تحریک جنسی دیگران شود ولی با این حال حجاب برای او واجب نبوده است.
سومین دلیل بر تشریفاتی بودن حجاب، عدم وجوب حجاب برای عزاداران است. زنان مسلمان در زمان پیامبر و در حضور آنها در هنگام مصیبت در میان جمع روسری از سر میانداختند و مو پریشان میکردند و ایرادی هم به آنها گرفته نمیشد.
چهارمین دلیل، زنان ذمّی و غیر مسلمانی بودند که در حوزه جغرافیایی زنان مسلمان زندگی میکردند و با هم رفت و آمد داشتند. این زنان نه روسری میپوشیدند و نه اشکالی در نگاه مردان مسلمان به آنها بود.
اگر مو موجب برانگیختگی هیجانات جنسی شود و حجاب به این جهت واجب شده باشد، باید بگوییم این چند گروهی که حجاب در رابطه با آنها واجب نیست هم موجب تحریک جنسی میشدهاند ولی با این حال حجاب بر آنها واجب نبوده است!
دلیل پنجم این است که وقتی به ادلّه مراجعه میکنیم، اصل سَر است که مورد توجه قرار گرفته و خصوص مو مورد توجه نیست. این دلیل در کتاب بنده به طور مفصّل توضیح داده شده است.
علاوه بر این ادلّه، متون روایی دیگری هم هستند که در آنها آمده است که با زنان روستایی و کارگر و زنانی که «اذا نهین لم تنتهین» کاری نداشته باشید.
در ادامه این نشست دکتر سوزنچی طیّ پانزده دقیقه جوابیهای را نسبت به بیانات دکتر ترکاشوند ارائه کرد و گفت:
امروز آقای ترکاشوند موضعی را گرفتند که خلاف آنچیزی که در کتابشان آمده است. آقای ترکاشوند در کتابشان آوردهاند: اگر بخواهیم وضع حجاب را در عصر پیامبر شناسایی کنیم باید ابتدائاً وضعیّت پوشاک را بشناسیم.
ما در فضای قانونگذاری با کسر و انکسار مصالح و مفاسد مواجه هستیم به این معنا که برخی از قوانین حسن و قبح عقلی دارد و سریع قانون روی آن گذاشته میشود مثلا عقل میفهمد که دزدی بد است و در قانون دزدی ممنوع میشود ولی عمده مسائل به این شکل واضح نیستند بلکه برای قانونگذاری در آنها باید موارد زیادی دیده شود و با کسر و انکسار و بالا و پایین کرد مصالح و مفاسد به یک قانون برسند بر این اساس اگر کسی بخواهد قوانین را تک عنصری تحلیل کند قطعاً به اشتباه خواهد رفت.
آقای ترکاشوند در کتابشان قانون حجاب را یک مسئله تک عنصری قلمداد کردهاند و بر این اساس سراغ عناصری مثل هیجانات جنسی رفتهاند. در تشریع قانون حجاب عناصر مختلفی دخیلاند و قطعاً مستثنیاتی هم دارد و برای تحلیل آن نباید به سراغ استثنائات برویم.
دلیل استثناء خوردن یک قانون عام این است که در کسر و انکسار مصالح و مفاسد این یک امر طبیعی است. من میخواهم عرض کنم قانون حجاب قطعاً استثنائاتی دارد.
در فضای حجاب دلالتهای زیادی از باب انسانشناسی وجود دارد نظیر احترام انسانها که در تمامی انسانها اعم از زن و مرد اگر حدّ پوشش از یک مقداری کمتر باشد قطعاً احترام آن شخص شکسته خواهد شد. هیچکسی با لباس زیر بیرون نمیآید چون با چشم دیگری به او نگریسته میشود.
عفت و حیاء یکی دیگر از دلالتهای انسانشناسی حجاب است. بحث دیگری که در حجاب وجود دارد نماد بودن حجاب است. نماد کارکردهای مختلفی دارد که یکی از کارکردهای آن تمایزات اجتماعی است مثل لباس فرم. یک کارکرد دیگری آن ابزار فرهنگی بودن آن است؛ کلاههایی که یهودیها بر سر میگذارند نشان دهنده این است که شخص در حال نماز خواندن است. حجاب هم از این شکل از قوانین است و در ذهن ما مهمترین کارکرد آن جلوگیری از هیجانات جنسی است و به همین جهت در همه کتب فقهی تمام استثنائاتش را به این شرط آوردهاند که در صورتی این استثناء جاری میشود که تحریک کننده و با آرایش نباشد.
خیلی وقتها برای اینکه یک قانون تقویت شود در جامعه یک عدّه را استثناء میکنند که اصلاً قانون تقویت شود؛ مثلاً فردی که در وزارت خارجه یک کشور توسعه نیافته میخواهد مردم عادت کنند که همه با لباس رسمی بیایند ولی همه با لباس محلّی میآیند، در چنین جایی رئیس برای اینکه قانونش را تقویت کند، میگوید: از فردا همه باید با کت و شلوار بیایند، فقط خدماتیها با کت و شلوار نیایند. قانونگذار با این استثناء باعث شده که قانون تقویت شود.
در حجاب نیز شبیه به همین قضیه است یعنی اگر گفته شده که اهل ذمّه و کنیزان و سایر شهروندان درجه دو لازم نیست حجاب داشته باشند، اشاره به این کارکرد استثناء دارد که حجاب را در شهروندان درجه یک تقویت کند.
بنده همه روایات مربوط به جواز بیحجابی برای عزاداران را بررسی کردهام، حتّی یک مورد هم نیست که دلالت داشته باشد که عزادار در جلوی نامحرم میتواند بیحجاب باشد. اگر حضرت زهرا گفته است که اگر چنین کنید من مو پریشان میکنم، این تعبیر یک ضرب المثل است به این معنا که من نهایت تضرعم را به ظهور خواهم گذاشت. همچنین تنها موردی که داریم موها در عزاداری دیده شد جایی است که معجر از سر اهل بیت کشیدند و این مطلب هیچ دلالتی بر جواز بیحجابی در عزاداری ندارد.
آقای ترکاشوند اشاره به جواز بیحجابی برای زنان کارگر و روستایی کردند. بنده این مطلب را اصلاح میکنم که در روایت زنان بدوی آمده است و نه زنان کارگر و روستایی و بدوی به معنای بادیه نشین و زبان نفهم و لجوج است و اگر به یک عرب لقب اعرابی بدهید، توهین است.
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز